مانـيفيست در عرصه حسابداري
امروز كه <جامعه حسابداران رسمي ايران> ‌بايد به مثابه كل‌ واحدي تجليگاه بهترين انديشه‌هاي ناب حسابداري باشد، اختلا‌ف نظر، تشتت آرا و تعدد جريانهاي فكري در اين جامعه بيش از هر زمان رخ نموده است.

تفاوت ديدگاه، تقابل آرا و كثرت نظرات گرچه ممكن است زمينه را براي وفاق و همكاري گروهي فراهم كند اما اگر ريشه در عملگرايي و تفكر انتزاعي داشته باشد آن‌گاه واقعبيني و درست‌انديشي راه گم مي‌كند و كمبودها، ضعفها، فرصتها و تواناييها به‌درستي شناخته نمي‌شوند و برخورد سطحي، ساده‌انديشي، خودباوري، سرمستي كاذب و يا نااميدي افراطي حاكم مي‌شود.

نمي‌توان نسبت به مسائلي كه در اثر اين بحران بروز كرده بي‌اعتنا بود. هيچ‌چيز مضرتر و ضداصولي‌تر از كوششي نيست كه از طريق عبارت پردازي براي رها ساختن گريبان خود از اين مسائل مي‌شود. براي دفاع از اصول و مباني اساسنامه جامعه حسابداران رسمي و قواعد اساسي آن، هيچ چيز مهمتر از وحدت نظر و عمل بين كليه حسابداراني كه به عمق بحران و لزوم يافتن راهكار براي آن آگاهند نيست.

واقعيت نشان مي‌دهد كه بحران فعلي كه از جنبه‌اي بيان‌كننده تفاوت شديد آراء و نظريات حرفه‌اي-اجتماعي جامعه حسابداري از يك‌سو و وجود گرايشهاي خود محور از سوي ديگر است، تمركز خود را از لحاظ برنامه‌اي بر حول مسئله كليدي <اساسنامه> و ساخت تشكيلا‌تي جامعه قرار داده است. درك از محيط اجتماعي كه در آن به‌سر مي‌بريم و حركت و روند آينده حلقه كليدي است كه در پرتو شناخت علمي از آن مي‌توان به بحران فعلي پاسخي درخورداد.

اگرچه در دو سال اخير نقد و انتقاد چه در قالب اصولي و چه متاسفانه در چارچوب كاركرد غيرحرفه‌اي شدت گرفته اما در مجموع جامعه نسبت به گذشته حركتي رو به پيشرفت داشته است. با اين حال، هنوز به خاطر آنكه تمامي واقعيت و عمق بحران را درك نكرده‌ايم و فقط بخشي از آن را بيان مي‌كنيم، طبيعتاً قادر به ارائه راه‌حل علمي براي برون‌رفت از تنگناي موجود نيستيم.

آيا اين اختلا‌فات فقط از طريق <نقد و انتقاد> برطرف مي‌شود؟ به‌ديده ما نه ! اگر به فرض وجود، اختلا‌ف نظردر جامعه را صرفاً به نبود توافق درباره سازوكارهاي جامعه نسبت دهيم پس چرا حتي در بين كساني كه ظاهراً روي سازوكارهاي جامعه توافق دارند، تفاوت نظر در مباحث اساسي همچنان باقي است و اگر صرفاً از طريق نقد آراء و تقابل نظريات مي‌شد تشتت آرا را از بين برد، پس چگونه تاكنون جامعه حسابداري چنين دستاوردي نداشته است؟

تنها راه‌حل اصولي، حرفه‌اي و علمي در چنين وضعيتي نقد و مجادله حرفه‌اي بر روي مشي و برنامه است كه ميثاق جمعي حسابداران (اساسنامه) از درون چنين پروسه‌اي بيرون خواهد آمد! و صد البته در شرايط طبيعي و متعارف جايگاه اين مجادله حرفه‌اي بايد نشريات حرفه‌اي همچون حسابدار و حسابرس وحسابدار رسمي باشد.

واقعيت اين است كه عملگرايي حاكم بر تفكر نظريه‌پردازان فعلي (كه خود محصولي از نظريه‌پردازيهاي عاميانه است) ما را بر آن مي‌دارد تا، يا در زنجيره به‌هم پيوسته روابط علت و معلولي به پيش نرويم و يا، آن‌را تا ريشه دنبال نكنيم. عملگرايي يكي از خصوصيات عمده تفكرات سنتي است كه از بينش غيرحرفه‌اي سرچشمه مي‌گيرد؛ زماني كه جامعه‌اي قادر نيست انحرافات گذشته و حال خود را واقعاً ريشه‌يابي كند.

متاسفانه متدولوژي غالب بر جامعه حسابداران رسمي ايران دچار انحرافات اساسي است كه نه‌تنها از متدولوژي علمي حسابداري فاصله داشته بلكه فراتر از اين، بيشتر به روشهاي عاميانه نزديك بوده تا به روشهاي علمي و اين نه سخني گزاف بلكه توضيح علمي واقعيت موجود است. از سوي ديگر توضيح كاملتر اين مطلب بدون توجه به بحران جهاني كه در حرفه حسابداري روي داده و رابطه معيني كه ميان اين دو وجود دارد نمي‌تواند صورت پذيرد. و اين نيز به دو دليل زير متكي است:
اول آنكه حرفه حسابرسي در جهان در حال از سرگذراندن بحرانهاي ناشي از جدايي استانداردهاي بين‌المللي، امريكايي و انگليسي ، رويدادهاي تقلب و فريب از نوع شركتهاي انرون و ورلدكام، وهمچنين برجسته شدن موضوع نظام راهبري بنگاه(Corporate governance) است؛