دسته بندي | معماري |
فرمت فايل | rar |
حجم فايل | 87 كيلو بايت |
پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود
پرداخت و دانلود
پيش گفتار 1
در ميان اندامهاي درون شهري هر شهر و روستا، نيايشگاه هميشه جاي ويژه خود را داشته و دارد و از اندامهاي ديگر نمايان تر و چشمگيرتر است و از اينروست كه همه جا در دل آبادي جاي گرفته است.(1)
نياشگاه چون بزرگترين ساختمان آبادي بوده در آغاز نيازي بدان نداشته كه نشاني ويژه داشته باشد و خود بخود نگاه هر گذرندهاي را بسوي خود ميكشيده اما پس از گسترش آبادي نخست با افراشتن درگاهها و نهادن ماهرخ و توق بر بلندترين جاي آن و سپس با ساختن ميل و برج و مناره در كنار و نزديك آن باشندگان آبادي و گذريان بيگانه را به نيايشگاه راهنمائي ميكردند. مسجد بر ديگر نيايشگاهها همان برتري را داشته كه اسلام بر ديگر كيشها و چنان خوب بوده و هست كه آذينها را ميآرايد و نيازي بستايش ندارد و ما در اينجا تنها ميگوئيم كه چگونه بوده و چگونه شده است(اگر بتوانيم). هنر اسلامي( بويژه معماري آن) بر پنچ پايه مردم واري، خودبسندگي، پرهيز از بيهودگي، بهرهگيري از پيمون(مدول) و نيارش (اساتيك) و درون گرائي نهاده و بي آنكه خواسته باشيم خود سنائي كنيم هنرمندان مسلمان ايران بيش از ديگران بدانها پاي بند بودهاند.
نخستين مسجدي كه بدست پيامبر بزرگوار ما با همكاري ياران گراميش در مدينه ساخته شد هميشه برگيره و الگوي مسجدهاي بيشمار و گوناگوني بوده است كه بدست هنرمندان تردست ما در سراسر ايران زمين(و هر جا كه فرهنگ اسلامي ايران فرمان ميرانده) بنياد شده است.
بهمين آفريده و واپسين فرستاده پروردگار (كه بر وي و خاندان پاكش درود باد) چون مدينه را با فروغ ايزدي خود روشن ساخت ياران خويش را فرمود تا براي بنياد مسجدي در خور كه پذيراي گروندگان باشد دل نزديكترين كوهپايه را بشكافند و سنگهاي آنرا بشكنند و پستاي ساختمان را فراهم آورند آنگاه با دست گرامي خود پارههاي لاشه سنگ را (خشكه و بي آژند) بر هم ميانبود تا ديوار شبستان با افراز اندكي بلندتر از بالاي مرد بلند بالا برافراشته شد(چنانكه نياي نامدارش ابراهيم (ع) در ساختمان خانه خدا كرده بود كه بگفته ميبدي اسمعيل ساخت (مصالح) بر دست پدر مينهاد و وي (ابراهيم) ساختها برهم ميانبود. . . و چون پهناو درازاي شبستان بيش از آن بود كه فرسبهاي چوبين بتوانند آسمانه آنرا يكسره و ديوار بديوار بپوشانند(2) ستون يا ديركي از تنه خرما بني خشكيده در ميان آن بر پاي ساختند و فرسبها و تيرها و تيرچهها را (كه گمان ميرود آنها نيز از خرما بن ياشايد از پده يا غربه (سپيدار و كبودار)، كه نزديكهاي مدينه كم و بيش ميروينده بوده است) بر آن نهادند و روي آنها را بجاي فدره (دوخ و بورياي ويژه پوشش) با شوره ني و پيز و آنگاه با پوست چهار پايان پوشاندند و بدينگونه خانه خدا بسيار آشنا و همانند خانه بندگان خدا ساخته شد و همين آموزشي آسماني و بسيار ارجمند براي هنرمندان مسلمان بود كه تا بتوانند از ساختمايههاي بوم آورد و ايذري( چيزي كه در جاي ساختمان بدست ميآيد) بهرهگيري و بهرچه كه در دسترس دارند بسنده كنند و پيرامون نو آوريهاي بيهوده نگردند (و ديدم كه چنين هم كردند)
پروردگار جهان فرموده است والله جعل لكم من بيوتكم سكنا و جعل لكم من جلودالانعام بيوتا تستحفوتها يوم اقامتكم ومن اصوافها و اويارها و اشعارها اثائا و متا عا الي حين
(انخل80)
در كنار شبستان زيستگاه ساده و بيپيرايهاي براي ياران پاكباز و سالوكان تهيدست كه يكدم بر دوري پيامبر خدا شكيبا نبودند ساخته شد و پيشگاه سر گشاده شبستان نيز هموار و با باروئي كوتاه از كوچه و گذري كه پيرامون مسجد ميگشت جدا گرديد.
همين ساختمان مردم وار و بي پيرايه چند سالي پس از پايان كار (شايد كمتر از نيم سده) در سرزميني بسيار دور از مدينه بر گيره معماري نو مسلمان شد كه در پهره يا فهرج (يكي از چهار شهر آنروز يزيد) با بهرهگيري از آنچه در دسترس داشت خدا خانهاي براي همشهريان خود بنياد كرد كه خوشبختانه تا كنون از آسيب و ويراني و دستكاري بر كنار مانده است.
اين مسجد ساده اما با شكوه داراي شبستاني است با پنج كوچه (دهانه) و يك رده پيليا(ستون و جزر ستبر) و چهار ايوانچه يا چفته و دو راهرو و كناري كه ايوانچهها را بشبستان ميپيوندد و سر پوشيدههاي آن گرد سرائي كوچك سر گشاده را گرفته و دو گرمخانه(شبستان زمستاني) كشيده كه هر دو براهروها پيوسته و دربندي كه در آيگاه مسجد است و در كنار آن (وجدا از ساختمان مسجد) سراي كوچكي استكه شايد براي پيشنماز يا نگهبان ساخته شده باشد(اين سرا دستكاري شده و چهره نخستين خود را ندارد) پيرامون مسجد كوچه و گذر و ساباط و ميدانچه است و ساختمان ديگري بآن چسبيده است.
ديوار مسجد مدينه از سنگ لاشه، آسمانه آن تيرپوش و تخت بوده اما در فهرج كه نه سنگي و نه چوبي در دسترس بوده ناگزير ديوارهاي مسجدش از چينه و خشت و خام و پوشش آن سغ(طاق پوش) ميباشد و جز در لبهي رخبام خشت پخته در آن بكار نرفته است. پوشش كوچههاي شبستان طاق اهنگ(3) بيزتند(4) بيزكند(5) و ايوانچهها(چفتهها) كنه پوش (نيم گنبد) است و كف شبستان بجاي خشت پخته لوئينه است.
در معماري ايراني هر گاه چند كوچه طاق پوش در كنار هم جاي ميگيرد دهانه كوچه مياني يا ميان وار بيش از كوچههاي ديگر است و از دهانه بر وارها يا كوچههاي ديگر كم كم كاسته ميشود و كوچه كناري كه طاق آن روي ديوار پرت (ديواري كه پشت آن آزاد است) مينشيند كمترين دهانه را دارد تا از رانش طاق كم كم كاسته شود و ديوار پرت را نياندازد نا گزير نماي ميانوار كه بر روي سراي سر گشاده باز ميشود پردهانهتر و بلندتر ميشود و ازمردم واري آن ميكاهد. معمار هنرمند مسجد فهرج براي پيشگيري از اين كاستي در كنار دو جرز ميانوار پليكهاي(6) نغزي افزوده تا در دهانهها يكسان نمايد(اين نغز كاري يكصد سال پس از آن در تاريخانه دامغان رها شده). كار بهره گيري از ساختمايههاي بوم آورد در اين مسجد بدانجا كشيده است كه بجاي كاه در كاهگل(كه شايد در فهرج كمياب بوده) ژاژ(خاشتر- آدور) آسيا شده بكار بردهاند و همين كار اندودها را از آسيب موريانه بركنار داشته است.
اينكه نخست از مسجد جامع فهرج ياد كرديم ازاينروست كه از آغاز براي مسجد ساخته شده و دستكاري و كست افزود چشمگيري در آن نشده كه چهره نخستين را دگرگون كند و گرنه در شهرهاي ديگر ايران كه مردمش پيش از فهرجيان بدين خدا گرويدهاند ناگزير از ساختمانهاي پابرجا (يا نيمه ويراني كه باز سازي شده) براي نماز و نيايش پروردگار يكتا بهره گرفتهاند.
مسجد يزد خواست، جامع بروجرد، مسجد سركوچه محمديه نائين(كه نخستين، آتشكدهي پا بر جا و دومي آتشگاهي نيمه ويران و سومي گيري يا ايوان و چهارمي مهرابه بوده نمونههاي خوبي براي اين بهرهگيري شايسته از ساختمانهاي رها شده، هستند(7)، هر چند مسجد شدن آنها ديرگاهي پس از ساختمان مسجد جامع فهرج انجام گرديده است)، با اينكه از آغاز سده سوم هجري و با گسترش شهرها و روستاها مسجدهاي با شكوه و بزرگي در بيشتر شهرها(با تهرنگ شبستاني بو مسلمي) بنياد گرديد اما هرگز گنبدخانه و ايوان(ياپيشان) و سر پوشيدههاي كشيده(طنبي) كه با دگرگوني و كست افزود آتشكدهها و گيريها و مهرايهها پديد آمده بود كنار گذاشته نشد و يا پيوستن شبستانهاي چهلستون كم كم هريك از آنها جاي خود رادر مسجدهاي ايراني پيدا كرد و چون يكي از اندامهاي مسجد پا بر جا ماند گنبدخانه و چهار طاقي با زمينه چهارم برهم اندازه و گوشههاي راست تهرنگ شايسته و در خوري براي برگزاري نماز داشت كه تنها ميبايست دهانه روبروي قبله آنرا بهبندند.
گنبدخانهها گاهي چون كوشكي تك و آزاد(بيمردگرد) براي مسجد ساخته ميشد(مسجد جامع بروجرد- مسجد جامع گلپايگان پيش از گسترش و بسياري ديگر. . .) و گاهي مردگرد پيرامون آنهم(كه ميتوانست بجاي پشت بندرانش گنبد را بخوبي بگيرد) ساخته ميشد سه بخش مردگرد(در يك اشكوب و گاهي در دو نيم اشكوب يا بگونه كمر پوش) ويژه زنان بود و از بخش پشت محراب آن بيشتر براي نگهداري قرآن بهره ميگرفته، يكي از نمونههاي خوب اينگونه گنبد خانهها شبستان كهن مسجد ميدان ساوه است كه بروزگار صفويان محرابي زيبا با گچ تراش رنگين برآن افزودهاند(كه خوشبختانه تا كنون مانده و آسيب چنداني نديده اما محراب زيباي ديگري كه در گنبد خانه مسجد جامع همان شهر است گزند بسيار ديده و پارهاي از گچ تراش آن را كنده و دزديدهاند) پيشان يا ايوان كه بر گيره آن گيري يا ايوان تابستاني بوده و در سوي نسار و پشت به آفتاب ساخته ميشده نيز تهرنگ در خوري براي برگزاري نماز داشته چون سه بر آن ديوار بسته و يك برآن باز است و اگر در گاهي در ديوار رو بقبله آن باز بوده بسادگي آنرا ميبستند تا جاي محراب را بگيرند(مسجد نيريز مسجد گناباد. مسجد فردوس و دير زماني پس از آنها مسجد عليشاه گيلاني- ارك عليشاه تبريز).
متن كامل را مي توانيد دانلود كنيد چون فقط تكه هايي از متن اين پايان نامه در اين صفحه درج شده است (به طور نمونه)
ولي در فايل دانلودي متن كامل پايان نامه
همراه با تمام ضمائم با فرمت ورد كه قابل ويرايش و كپي كردن مي باشند
موجود است
پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود
پرداخت و دانلود